رازدونه شماره هفتاد و نه (اولین گزارش پروژه ی از شیر گرفتن)
دخترکم عزیزکم فرشته کوچولوی خونه ی ما بهت افتخار میکنم ، تو فوق العاده ای و من از اینکه مادر چنین کودک نازنینی هستم به خودم می بالم. امروز دقیقاً دو هفته ست که از شروع پروژه ی تدریجی از شیر گرفتن گذشته ، و شما خیلی خوب با این قضیه کنار اومدی،دختر منعطف من. 2-3 روز اول نسبتا ً سخت گذشت ، البته همون روزها من درگیر امتحان پایان ترمم هم بودم و چون شروع کار بود ، شما بهانه ی شیر رو می گرفتی ولی به مرور عادت کردی و الان کاملا ً پذیرفتی که فقط زمان خواب باید شیر خورد و فقط در دو حالت در طول روز بهانه می گیری،اینکه من حواسم نباشه و شما گرسنه مونده باشی و یا خسته باشی و حوصله ات سر رفته باشه ، که اولی با دادن غذا و خوراکی خیلی سریع حل...